سفر به مشهد
روز سه شنبه ٩/٣/٩١ راهی مشهد شدیم با قطار و روز چهارشنبه رسیدیم .از اونجایی که مامانی و خاله حمیرا و دایی رضا و آقا و عمه سهیلا و عمو علیرضا و زن دایی و فرنیا هستی پیشمان بودند به نیایش خیلی خوش می گذشت به حرم رفتیم نیایش و فرنیا اولین بارشان بود که به مشهد می رفتند روزهای بعد به پارک ملت الماس شرق و ..... رفتیم . خلاصه خیییییییییییلی به نیایش خوش گذشت البته گاهی با فرنیا دعوا میافتادند اما باز هم بازی میکردند.١٤/٣/٩١ را افتادیم و ١٥/٣/٩١ رسیدیم . زیارت قبول ...
نویسنده :
ندا
7:38
عکس های نیایش
از شیر گرفتن نیایش
نیایش ما شدیدا به شیر علاقه داره با وجود اینکه دو سالش تموم شده دست از شیر خوردن بر نمیداره با هزار مکافات روزها شیر نمیخوره اما شبها به هر بهانه ای بلند میشه و با جیغ و دادو فریاد شیر میخواد ...
نویسنده :
ندا
9:47
روز پدر و مادر
نیایش و اتفاقات
توی این مدت نیایش دندون پنجمش رو هم در آورد راه میره میدوه بالامیره و خلاصه همه جور شیطونی میکنه صبح ها که من سر کارم پیش خاله پری که اصلا اولش باهاش خوب نبود میمونه اما تازگی ها کمی بهتر شده تولدش هم رد شدو کلی ازش عکس انداختیم که تو اولین فرصت روی وبلاگش میذارم اگه سرعت اینترنت جواب بده الان دیگه توی ١٦ ماهگیه اما خیلی کم غذا میخوره و بیشتر دوست داره شیر بخوره ...
نویسنده :
ندا
10:23
من آمدم
سلام نمیدونم چرا چند وقت بود ورود به این قسمت ممکن نبود اما امروز اتفاقی بالاخره وارد شد ...
نویسنده :
ندا
10:15
راه رفتن
سلام بعد از مدتی دوباره برگشتیم توی این فاصله نیایش ما دندون سومش رو هم در آورد و چند قدمی هم راه میره به تولدش هم چیزی نمونده ...
نویسنده :
ندا
9:55